مادرانه
سلام نفس مامان دنی گلم الان شما تو خواب ناز بعدازظهری و منم تصمیم گرفتم از فرصت استفاده کنم و بیام برات از احساساتم بنویسم . مامانی از روزی که قدم رو چشم من گذاشتی و به لطف خدای خیلی بزرگ و مهربونم وارد قلب و زندگیم شدی انگار تو آسمونها سیر میکنم . گاهی باور نمیکنم که تو در آغوشمی اونم چه آغوشی اینقدر محکم بغلت میکنم و میچسبونمت به خودم که کلافه میشی ولی چیکار کنم پسرم دست خودم نیست . نمیدونم چطوری میتونم خودمو کنترل کنم چون شما تمام هستی منی نفسمی وجودمی . با دیدن روی ماهت همه خستگیهامو فراموش میکنم اگر غمی اومده باشه تو دلم یادم میره . اینقدر احساسم بهت هر روز عمیق تر میشه که میترسم از فردا فرداهایی که تو بزرگ میشی و دیگه نمیتونم...
نویسنده :
شقایق
16:47