دانیالدانیال، تا این لحظه: 11 سال و 26 روز سن داره

خاطرات دانیال زید مرادی

عکس جدید دنی و بابی خوشمله

عشق منید هر دوتون اینجا بابی داره میره دنی بگیره بخوره اینم دنی عشق دوربین ما اینم یه عکس سینمایی از دو وروجک با مزه و در آخر خسته از بازی و عکاسی در حال استراحت دنی اینجا داره با نگاه میگه مامان خو من نمیخوام فوتبال بازی کنم ولی بابی میگه الا للا باید بازی کنی باهام و یه شوت خوب از بابی   راستی دنی خوشمله مامان عاشق نشستن شده وقتی میخوابونیمش گریه میکنه و میخواد به زور خودشو بلند کنه الهی مامان دورت بگرده شیطون طلا بازم مثل همیشه در آخر پست میمــــــــــــــــــــــــــــــــیرم برات پسر خوشملم ...
12 شهريور 1392

عکس جدید دنی جونم

سلام مامان ژونی الهی من قربون شکل ماهت برم ..... دور سرت بگردم ...... چطور اومدی شدی دنیای من .......... همه چیزم .... همه کسم .... به خدا دیوونه وار میپرستمت   اینم آقا دنی دسته گل مامان( آخه شما قضاوت کنین این پسر خوردن نداره با این طرز نشستن؟؟) الهی همیشه لبت خندون باشه و دلت خوش و در آخر مثل همیشه مامان جونی به معنای واقعی عاشقتم   ...
4 شهريور 1392

عکس دنی و بابی

اینم چند تا عکس خوشگل از 2 تا پسر جیــــــــــــــــــــــــــــــــــگر طلا   عاشق هردوتونم وروجکها   ...
4 شهريور 1392

خاطرات زایمان پر ماجرا و پردردسر من

1 هفته بود دردای خفیفی میپیچید تو دلم و به هر کی میگفتم میگفت عادیه و نگران نباش منم که حرف گوش کن   از نگرانی در اومدم . خخخخخخخخخخ 92/1/11 با دکترم آقای معینی وقت چکاپ داشتم پس دلو زدم به دریا و تا اون روز دردارو تحمل کردم البته در این بین با خانم بهبهانی عزیز خانم آقای دکتر در ارتباط بودم و 2 بار که دردام خیلی زیاد شده بود گفتن خودتو برسون بیمارستان ولی بازم تحمل کردمو نرفتم تا روز 11 رسید و من رفتم مطب .... دکتر بعد از معاینه و سونو گفت شکمت منقبض میشه بهتره بری بیمارستان تا اونجا ازت   NST بگیرن البته قبلش با دکتر تاریخ سزارینمو ست کردیم برای دوشنبه 92/2/2 و بعد از خداحافظی راهی بیمارستان شدم  ... اونجا ...
4 شهريور 1392
18217 0 17 ادامه مطلب

دنی در استخر

سلام مامان ژونی خوشگل و نازم سلام به همه دوستای خوبمون دیروز همه با هم رفتیم باغ امیر خان دوست بابا حمید تو ملارد . وای که چقدر خوش گذشت بهمون . بابا و بقیه دوستاشون و دایی محمد حسابی تو استخر شنا کردن و به قولی خودشونو هلاک کردن ..... منم که دیدم اینقدر داره بهشون خوش میگذره گفتم شمارو هم بفرستم تو آب تا شنا کنی ( البته اولش با هزار ترس و لرز گذاشتمت تو آب آخه شما تازه 4 ماهو یک هفتتونه و ترسم داشت .... ولی خوشبختانه و خدارو شکر خیلی بهت خوش گذشت و از آب بازی کلی مثل همیشه لذت بردی البته همیشه فقط تو وان حموم شنا میکردی و استخرو برای اولین بار بود که تجربه میکردی ) خلاصه که از این لحظات ناب تا تونستم عکس و فیلم گرفتم که ایشا...
23 مرداد 1392

عکس

دانیال در حال تماشای عکس خودش تو نی نی وبلاگ الهی مامان قربون اون توجهت بشه زیبــــــــــــــــا بوس  به آ شیخ دانیال دیشب داشتم روپاهام بالا پایین می انداختمت که کلی ذوق کرده بودی و قهقهه میزدی بابایی هم اومد ازت عکس بندازه که طبق معمول تا دوربینو دیدی مستقیم بهش نگاه کردی و فقط همین یدونه از موقع بازیو خندمون بدون توجهت به دوربین خوب در اومد( تو بقیه تا بابایی اومد عکس بگیره ذل میزدی به دوربین و بازی یادت میرفت شیطونک عشق دوربین ) الهی من فدای این خنده های شیرین و زیبات بشم و در آخر میمیـــــــــــــــــــــــــــرم برات مرد کوچک من   ...
23 مرداد 1392

هدیه های دایی محمد جون

این تشک بازی خیــــــــــــــــــــــلی خوشگل و آویز موزیکال ناز نازیو دایی محمد دوست داشتنی برای تولد 4 ماهگیت خریده . دایی جونــــــــــــــــــــــــــــــــم دوست دارم یه عالمه . دست شما درد نکنه. خیلی دوسشون دارم و مرسی ...
17 مرداد 1392

عکسهای 4 ماهگی گل پسری

  تتلـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــد تتلــــــــــــــــــــــــــــــــــــد تتلدت مبارک مبارک مبارک تتلــــــــــــــــــــــــدت مبارک . الهــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی   ساله بشــــــــــــــــــــــــی پسرم گل نازم امشب منو شما مادر جون طاهره با عمه الی و دنی جون رفتیم با هم پاساژ  پاسارگاد بعدم گردش و آبمیوه خوردیم و چند تا عکسم انداختیم میزارم که برات یادگار بمونه .     ...
15 مرداد 1392